تداوم بحران سیاسی - امنیتی در افغانستان، این سوال اساسی را به وجود می آورد که، آیا واقعا آمریکا در جنگ کشور ما شکست خورده است؟
نظر غالب تحلیلگران این است که آمریکا در افغانستان شکست خورده است و بر این عقیده اند که آمریکا برای شکست طالبان به افغانستان آمده بود ولی در نهایت خودش شکست خورد. به علاوه یک تریلیون دالر هزینه کرد و صدها کشته داد. ده سال جنگید ولی اکنون در باتلاق افغانستان و در تله طالبان گیر مانده است و این در حالی است که مشروعیت بین المللی خود را در اشغال افغانستان از دست داده و رضایت عمومی مردم افغانستان از آمریکا سلب شده است.
اینگونه تحلیل اما؛ به شدت سطحی و غیر کارشناسانه است. مگر با کدام برهان یقینی ثابت شده است که مقصود آمریکا از حمله به افغانستان همانا از بین بردن طالبان بوده است و هدف غایی شان تحصیل رضایت مردم افغانستان از وضعیت پس از طالبان؟
این تحلیلگران موجودیت طالبان و نارضایتی مردم را با شکست آمریکا مساوی می دانند. حال اینکه این دو گزینه را باید با استراتژی آمریکا در افغانستان مساوی دانست نه با شکست آمریکا. چه آنکه عدم موجودیت طالبان و رضایت مردم از وضع موجود مساوی می شود با عدم حضور و ماندگاری آمریکا در افغانستان.
همانگونه که حمله آمریکا در افغانستان نه بر اساس یک پیش آمد و یک حادثه بلکه براساس یک استراتژی دقیق طرح شده بود. نگهداشتن طالبان در معادله افغانستان و حضور آمریکا در کشور ما نیز در امتداد همان استراتیژی است. مگر آمریکا قبل از حمله به افغانستان؛ تجربه ویتنام و تجربه شوروی در افغانستان را نداشت؟ فلذا آمریکا اندیشیده و با یک چشم انداز بلند به افغانستان آمده است.
تحلیل سیاست آمریکا در افغانستان و بررسی وضعیت افغانستان در معادله عراق، به شدت یک تحلیلگر را دچار اشتباه می سازد. چه آنکه موقعیت ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک عراق با افغانستان کاملا متفاوت است. خلیج فارس قلب خاورمیانه است و این قلب فعلا در دست آمریکا است و با نظم آمریکا می تپد. آمریکا اگر یک پایش را از بغداد برداشت بازهم جای دور نرفت، در خلیج فارس دارد پوتینش را می شورد. زیرا آمریکا نمی خواهد با موازی کاری سیاسی در یک منطقه، خودش را گرفتار هزینه مضاعف کند. فلذا پس از سرنگونی صدام، خودش را از عراق رهایی بخشید.
ولی آمریکا افغانستان را به هیچ صورتی دیگر، رها نخواهد کرد. برای اینکه او در گذشته یکبار این اشتباه تاریخی و استراتژیک را مرتکب شد و الان مجبور است که هزینه این اشتباهش را چند برابر بپردازد.
چه آنکه سیاست مداران آمریکا نیک می دانند که افغانستان بامی است مشرف بر تمام آسیای مرکزی. بدین سان که هند و چین و روسیه را زیر چشم دارد و کشور های ماورای ساحل آمو را با تمام دارایی هایش رصد می کند.
بیرون رفتن آمریکا از افغانستان، بیرون رفتن از کل این منطقه است. آمریکا بعد از شکست شوروی از افغانستان چشم پوشید و از تمام این منطقه محروم شد و دیگر این کار را نخواهد کرد.
آمریکا بخاطر سلطه بر جهان 737 پایگاه نظامی در 163 کشور دنیا دارد. این پایگاه ها هریک از منظر خاصی برای آمریکا اهمیت دارد. افغانستان اما؛ نسبت به اکثر این پایگاه ها برای آمریکا و متحدانش با اهمیت تر می باشد.
حال چرا آمریکا این همه پایگاه را با چنگ و دندان در تمام کره زمین نگه می دارد و در برابر هزینه این همه پایگاه چه سودی برای آمریکا و کمپنی های حمایت کننده آن دارد؟
کسی که به جواب این سوال پی ببرد به حقیقت اشغال افغانستان و سودهای حاصله از آن برای آمریکا به آسانی پی خواهد برد.
آمریکا به دلخواه خودش وارد سرزمین بلاخیز افغانستان شده است ولی به دلخواه خودش بیرون نخواهد رفت. زیرا آمریکا به خوبی می داند که موفقیت در آن طرف این سرزمین پربلا است. تجارب تاریخی اشغال و ماهیت استعماری نیز ثابت می کند که تا حال هیچ اشغالگری به دلخواه خود از منطقه ی اشغالی بیرون نرفته است که آمریکا دومش باشد.
روسیه، چین، هند و پاکستان انبار های اتمی سرزمین آسیا است و افغانستان یگانه نقطه خالی در این منطقه است. آمریکا دقیقا در همین منطقه خالی فرود آمده و از همین بلندا اطرافش را زیر نظر گرفته است. افغانستان نقطه وصل جنوب آسیا با خاورمیانه است. شریان های انرژی بین این دو حوزه از همین سرزمین خواهد گذشت. افغانستان نقطه وصل این دو حوزه بزرگ نفتی است. آمریکا که به این دو حوزه مهم چشم دوخته است اگرجایگاه اش را در افغانستان محکم و استوار سازد دستش به راحتی به این دو حوزه نفت خواهد رسید.
آمریکا از تبارز دوباره روسیه و فربه شدن چین به شدت نگران است و شانگهای، پیمان ورشو را در ذهن آمریکا تداعی می کند. بدین سبب آمریکا در افغانستان پای می فشارد تا اگر بتواند بر شانگهای سایه افکند و از رشد آن جلوگیری کند و این کار، سخت برای آمریکا و منافع آن در آسیا حیاتی می باشد. آمریکا در حوزه کشورهای مشترک المنافع اصلا جای پای نداشت، ولی با اشغال افغانستان پایش را در این حوزه گشود. بدین جهت میدان هوایی مناس را با هزینه دوبرابر حفظ کرده است.
روی همرفته آمریکا برآن است که سلطه خودش را بر دنیا تثبیت کند. هزینه نگهداری پایگاه های نظامی در 163کشور به همین معنا است. تنها جای خالی آمریکا حوزه شانگهای بود که با اشغال افغانستان آن را هم پر کرد و کمربندش را دور کمر دنیا محکم بست. از این رو ترک افغانستان به معنای گسستن این کمر بند استراتژیک است.
سیاستمداران افغانستان نیز با آگاهی از این موضوع، از آمریکایی ها به میزان طمع خود رشوت می گیرند و در قبال این سکوت و تصویب تداوم این حضور، به منافع شخصی خودشان می رسند و به گفته خودشان: بلایشان به پس مردم که چه بر سر این ملت می آید.