اخبار برتر از افغانستان

افغانستان کشور من است کشور آرزوهای من برای آرامش و آسایش آن

اخبار برتر از افغانستان

افغانستان کشور من است کشور آرزوهای من برای آرامش و آسایش آن

تفاوت حکمتیار و طالبان در چیست؟

حزب حکمتیار به درک واقع‎بینانه‎تری از شرایط و وضعیت کشور دست یافته و زودتر از طالبان متوجه شده است که از راه ادامه جنگ و تشدید تحرکات نظامی به اهداف سیاسی نمی‌توان دست یافت

حزب اسلامی حکمتیار و طالبان پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال جاری مواضع سیاسی مشابهی داشتند؛ اما رویکرد متفاوت حزب حکمتیار نسبت به انتخابات در این اواخر می‎تواند آغازی برای سبقت‎گیری سیاسی از طالبان باشد.

طالبان انتظار داشتند که حزب حکمتیار مانند گذشته موضع هم‎سو با مواضع این گروه در مورد مسایل سیاسی و مهم‎تر از همه انتخابات ریاست جمهوری اتخاذ کند و طالبان را در تحریم انتخابات و تصمیم به اخلال آن همراهی کند. اما این انتظار تحقق نیافت و حتی عکس آن بوقوع پیوست؛ بطوری که پس از ثبت نام نامزدهای ریاست جمهوری، گلبدین حکمتیار با برگزاری انتخابات ابراز مخالفت نکرد و بلکه از قطب الدین هلال اعلام حمایت نمود و از هوادارانش خواست تا به این نامزد رای دهند.

این تصمیم حزب حکمتیار شاید موجب جدایی راه طالبان از آن‎ها شود حتی به نظر می‌رسد که اختلاف‌های آنان هر روز جدی‎تر و عمیق‎تر می‌شود؛ طوری که عمق و شدت این اختلافات به درگیری‎های مسلحانه و رویارویی نظامی در ولایت وردک و ولایت بغلان انجامید.

این در حالی است که پیش از انتخابات نقاط نزدیک‎کننده و انگیزه‎های انسجام‎بخش روشن و ریشه‎داری بین گروه طالبان و حزب حکمتیار در حدی زیاد بود که دوری و جدایی این 2 گروه محتمل نمی‎نُمود.

مخالفت علیه حضور نظامیان خارجی در کشور و مقاومت مسلحانه در برابر دولت کرزی باعث شده بود که حزب حکمتیار و طالبان بصورت صادقانه همدل و همراه شوند و در یک جهت و یک جبهه قرار گیرند.

سودای سرنگونی دولت کابل و اعلام دشمنی با نظامیان خارجی و تلاش برای اخراج آن‌ها از کشور نیز از جمله اهداف و آرزوهایی بود که هواداران ملاعمر و حکمتیار در پی تحقق آن بودند. (البته در اینجا منظور از طالبان، مخالفین افغانستانی حکومت هستند نه طالبان پاکستانی که از سوی عربستان سعودی برای گسترش افکار افراطی تمویل و حمایت می شوند)

به عبارتی دیگر این حزب و این گروه دشمن مشترک (نظامیان خارجی) برای خود تعریف کرده بودند و چشم‎انداز سیاسی یکسانی در برابر خویش قرار داده بوند (پیروزی بر دولت افغانستان).

طالبان و حزب حکمتیار نه تنها اهداف سیاسی مشابهی داشتند؛ بلکه در روش پی‎گیری این اهداف نیز از هم تفاوتی نداشتند بنابراین هر2 بدنبال استفاده از راه نظامی برای رسیدن به قدرت بودند.

درباره اشتراکات حزب حکمتیار و طالبان باید گفت که مخالفت با روند دموکراتیک، عدم موافقت با حضور خارجی‎ها، بدبینی نسبت به میزان مشارکت و حضور برخی اقوام در ساختار سیاسی کنونی و انزوا و انفعال سیاسی از مهم‌ترین موجبات و دلایلی است که این 2 جریان (حزب حکمتیار و طالبان) را به همکاری و همراهی با یکدیگر واداشته بود.

حزب حکمتیار و طالبان، هویت خود را باجنگ ساخته‌اند و با جنگ نیز بدنبال ادامه حیات سیاسی خودشان هستند. همچنین هر 2 از طریق جنگ مجبور به عقب‎نشینی و شکست شده‌اند؛ یعنی در تحمل تجربه تلخِ شکست از راه نظامی نیز می‎توانستند شریک درد و احساسِ هم باشند. هرچند که آن‌ها (حزب حکمتیار و طالبان) شعار مخالفت علیه خارجی‎ها را سرمی‎دادند؛ اما اساس اتکاء و امید هر دو را منابع بیرونی تشکیل می‎داد؛ یعنی در قطع امید از مردم و منابع داخلیِ افغانستان و چشم‎داشتن به منابع بیرونی نیز نظیر هم بودند.

کارنامه سیاه سیاسی و منفورشدن و مطرود‎شدن از جامعه افغانستان، نقطه دیگری بود که می‎توانست حلقه وصل و وفاق طالبانِ و حزب حکمتیار باشد. همین‌طور ده‎ها دلیل دیگر سبب شده بود که آن‎ها در کنارهم بایستند و به کمک و همکاری صاف و صادقانه هدیگر اعتماد کنند.

با این حال به نظر می‎رسد که حزب حکمتیار به درک واقع‎بینانه‎تری از شرایط و وضعیت کشور دست یافته و زودتر از طالبان متوجه شده است که از راه ادامه جنگ و تشدید تحرکات نظامی به اهداف سیاسی نمی‌توان دست یافت.

اعلام حمایت این حزب از انتخابات - به عنوان مکانیسمی انتقال آرام و مسالمت‎آمیز قدرت- نشان داد که حل مسله کشور را از راه افزایش خشونت ممکن و میسر نیست.

انعطاف این حزب در برابر اراده و خواست مردم (تعیین سرنوشت سیاسی از طریق شرکت در انتخابات) نمایانگر آن است که دیگر نمی‎خواهد بیش از این به موضع تقابلی خود در برابر مردم ادامه دهد؛ یعنی تعیین‎کنندگی و تاثیرگذاری مردم در حوزه سیاست افغانستان را تاحدی باور کرده است.

با این حال هارون زرغون سخنگوی حزب اسلامی گلبدین حکمتیار گفته است که اگر انتخابات به دور دوم کشیده شود این حزب مانع برگزاری آن نخواهد شد و هواداران آن می‌توانند به هر کسی که خواسته باشند، رای دهند. این‎ها همه یک چرخش چند وجهی و تحول تازه‎ای را در دیدگاه و کنش سیاسی حزب اسلامی نشان می‎دهد.

احترام به آرا و اراده مردم و عدم اخلال روند مورد علاقه ملت، سبب خواهد شد که متقابلا نگرش و موضع‌گیری مردم نسبت به این حزب بطور محسوس و معناداری تغییر کند.

از آن جا که طالبان و حزب حکمتیار توانایی تغییر شرایط و وضعیت شکل‎گرفته طی سال‎های گذشته را به نفع نیات سیاسی خود ندارند، تصمیم این حزب به هماهنگی و همسویی با واقعیت‎های جاری و جدید که انتخابات یکی از جلوه‎های جدی آن است، می‎تواند این حزب را به سبقت‎گیری سیاسی از طالبان یاری رساند.

اکنون شرایط جدید کشور به سمتی سوق داده شده که پذیرش و پشتیبانی هر جریان سیاسی از قواعد بازی مردم‌سالارانه می‎تواند محبوبیت مردمی را نصیب آن جریان کند. بنابراین به نظر می‎رسد که حزب حکمتیار با درک این مهم می‎خواهد با استفاده از قواعد قدرت‎یابی امروز افغانستان اهداف سیاسی خود را تعقیب کند و با نیات و نیازهای مردم همراه و هم‎سو شود تا مانند گذشته دیگر محکوم به انفعال و انزوای سیاسی نباشد و انزجار اجتماعی را علیه خود بر نیانگیزد.

بنابراین می‎توان نتیجه گرفت که چنانچه حزب حکمتیار در آینده به راهی رود که اکنون در پیش گرفته و روشی را ادامه دهد که حمایت مردمی را به دنبال داشته باشد، بدون شک را‎ه خود را به سمت تقویت نقش و نفوذ اجتماعی‌اش در کشور خواهد گشود و سرانجام سیاسی متفاوت‎تر از طالبان را تجربه خواهد کرد و به موقعیت سیاسی بهتری نسبت به طالبان دست خواهد یافت.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.