اخبار برتر از افغانستان

افغانستان کشور من است کشور آرزوهای من برای آرامش و آسایش آن

اخبار برتر از افغانستان

افغانستان کشور من است کشور آرزوهای من برای آرامش و آسایش آن

کرزی، افتراق ملی و ادعای ارضی

برخی از سیاست‌مداران از جمله حامدکرزی عواطف‌تباری را اساس سیاست خارجی قرار می‌دهند. حامدکرزی، رئیس‌جمهور پیشین با صدور اعلامیه‌ای پاکستانی‌بودن وزیرستانی‌ها را انکار کرده و آنان را «افغان» خوانده است.

این اظهار نظر نشان می‌دهد که حامدکرزی تمامیت ارضی پاکستان را به رسمیت نمی‌شناسد و می‌خواهد مرزهایی که در زمان استعمار کشیده شده است به زور نیزه یا از طریق بسیج تمام پشتون‌های پاکستانی تغییر کند و یک دولت پشتونی بزرگ به میان آید. این آرمان حامدکرزی و برخی از سیاست‌مداران هم‌باور او است. این سیاست‌مداران در حالی آرمان عمق راهبردی پاکستانی‌ها را به استهزا می‌گیرند که خود آرمان ایجاد یک دولت پشتونی بزرگ دارند. همان طوری که سیاست عمق راهبردی پاکستان‌ها به یک رویا می‌ماند، تجزیة پاکستان و الحاق ایالت خیبرپختون‌خواه به افغانستان نیز یک رویا است. سیاست‌مدارانی مثل حامدکرزی نمی‌دانند که این رویا‌ها چقدر برای مردمان منطقه خطرناک است. شاید حامدکرزی نمی‌داند که ادعای ارضی بر پاکستان و به رسمیت نشناختن این کشور، قربانی‌های بی‌شماری از مردم افغانستان گرفت. آرمان ایجاد یک دولت پشتونی کلان و رویای تجزیة پاکستان، سبب شد که غرب و دنیای عرب که هر دومتحد اسلام‌‌آباد در جنگ سرد بودند از افغانستان فاصله بگیرند. یکی از عوامل سرازیرشدن هزاران جنگجوی عرب و عجم به افغانستان، همین سیاست بود. ادعای ارضی صریح بر پاکستان و آرمان الحاق مناطق پشتون‌نشین این کشور به افغانستان، یکی از عوامل حمایت اسلام‌آباد از طالبان است. شاید حامدکرزی نمی‌داند که سود استراتژیک آرمان تجزیه پاکستان را هم اسلام‌آباد برد. به‌عنوان مثال در جلال‌آباد کلدار (واحد پول پاکستان) در گردش است به‌جای اینکه در پیشاور معامله‌های تجاری به افغانی شود. همه‌ مردم پیشاور همین حالا «چهل» را «چالیس» می‌گویند. به‌جای اینکه نفوذ فرهنگی پشتون‌های افغانستان در بین پشتون‌های پاکستان گسترش یابد، برعکس نفوذ دولت پاکستان در شهرهای افغانستان از جمله جلال‌آباد تا جایی گسترش یافت که همین حالا در آن شهر کلدار به‌صورت طبیعی در گردش است. این نمونه‌ها نشان می‌دهد که پشتون‌های پاکستانی در تفکر پاکستان جذب شده‌اند و صرف عده‌ای متوهم این واقعیت را قبول ندارند. اصلاً ممکن نیست که حامدکرزی و هم‌باورانش بتوانند پشتون‌های پاکستان را برای مقابله علیه دولت و تفکر پاکستان بسیج کنند. حامدکرزی حتی در بسیج روستایی‌های درانی قندهار ناکام ماند. برخی از روستایی‌های درانی در قندهار، ارزگان و هلمند به جای اینکه از حامدکرزی حمایت کنند به ملا محمدعمر اقتدا کردند. محمودکرزی برادر حامدکرزی در یک مصاحبه اذعان کرد که طالبان در میان روستایی‌های استان‌های جنوبی نفوذ دارند و اگر آمریکایی‌ها تمام پایگاه‌های خود را در جنوب ببندند، قندهار، هلمند و ارزگان سقوط می‌کند. سیاست‌مداری که در زادگاهش نفوذ ندارد، پاکستانی بودن وزیرستانی‌ها را انکار می‌کند و آرمان حکومت بر پشتون‌های دوکشور افغانستان و پاکستان را در سر می‌پروراند. «افغان» خواندن پناهند‌گان پاکستانی و مجموع پشتون‌های پاکستان، اشکال جدی دیگر هم دارد. این امر سبب افتراق ملی در افغانستان می‌شود. وقتی حامدکرزی می‌گوید پشتون‌های وزیرستانی «افغان» هستند، به وضوح فهمیده می‌شود که ایشان مثل اسماعیل یون واحدی از کلمه‌های «افغان» و «افغانستان» تعریف تباری دارد. «افغان» خواندن وزیرستانی‌ها بر این دلالت می‌کند که کرزی افغانستان را سرزمین یک قوم می‌داندنه قلمرو یک دولت جمهوری دموکراتیک. همچنان از نظر ایشان کلمه‌ افغان بیانگر رابطه ‌حقوقی فرد شهروند با دولت جمهوری افغانستان نیست، بلکه تلقی قومی‌ از آن دارد و فکر می‌کند که هر کسی که پشتون بود افغان‌تر است. انکار هویت پاکستانی وزیرستانی‌ها همچنان می‌رساند که در تفکر حامدکرزی افغانستان خانة مشترک همه ‌اقوام نیست، بلکه یک تبار مالک است و تبارهای دیگر مهاجر. وقتی کلمه ‌افغان نزد حامدکرزی دلالت قومی‌ داشته باشد نه دلالت میثاقی، حقوقی و سیاسی و زمانی‌که او پشتون‌های پاکستانی را هم افغان بداند، روشن است که افتراق ملی در افغانستان اوج می‌گیرد. آرمان‌های حامدکرزی و تعریفش از کلمه ‌افغان نشان‌دهندة آن است که ایشان در سیاست افغانستان نقش به شدت منفی دارد. تا زمانی که در باور و تفکر سیاستمدارانی مثل حامدکرزی تغییر نیاید نه مشکل افغانستان و پاکستان حل می‌شود و نه شکاف‌های قومی ‌و زبانی کاهش می‌یابد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.