ارگ ریاست جمهوری نیز با انتشار اعلامیه ای این حمله را محکوم نمودند. ارگ ریاست جمهوری حمله دیروز را نشانه ای شکست دشمن از جنگ رو در رو با نیروهای امنیتی افغانستان خوانده است. حمله دیروز اما، اولین رویداد امنیتی در پایتخت کشور نیست. چندی پیش، این گروه با حملات راکتی پارلمان کشور را نیز مورد هدف قرار دادند. اکنون این سوال مطرح است که مسئول کیست؟ کیها باید به شهروندان افغانستان پاسخ دهد؟ به این سوال ها با بررسی چند مسئله در زیر پاسخ می دهم.
وزارت امور داخله چندی پیش اعلان نموده است که فرماندهان پلیس در صورت غفلت وظیفه ای مورد تنبیه قرار می گیرد. شورای امنیت ملی نیز از این فرمان وزارت امور داخله حمایت نموده بود. این مسئله مورد خوشبینی مردم نیز شده بود. باور بسیاری ها بر این بود که وضعیت امنیتی بهبود یابد و فرماندهان پلیس به خاطر تنبیه شدن مسئولیت خود را درست انجام می دهد. اما چند روز بعد از اظهارات وزارت امور داخله گروه طالبان بر ساختمان جدید پارلمان کشور حمله راکتی نمودند. از حمله راکتی طالبان بر ساختمان پارلمان بسیاری ها منتظر تنبیه فرماندهان منطقه مربوطه از سوی وزارت امور داخله بودند اما، تا امروز فردی تنبیه نشد. قبل از این، بارها مقامات بلندپایه حکومت افغانستان بسیاری از رخداد های امنیتی را ناشی از غفلت وظیفوی فرماندهان پلیس دانسته بود. اما، کمتر شاهد تنبیه آن مقامات مسئول بوده ایم. تنها در روزهای نخست کاری اشرف غنی، رئیس جمهور شاهد کارهای نمایشی بودیم که مقامات امنیتی را به خاطر سهل انگاری و یا غفلت وظیفه ای از کار برکنار نمودند اما، با گذشت زمان کارهای نمایشی او نیز خاتمه یافت. اکنون چشم ها به وزارت امور داخله دوخته شده است که با فرماندهان مسئول در محل رویداد چه رویکردی را در پیش می گیرد.
واکنش ارگ ریاست جمهوری در قبال رویداد دیروز نیز حیرت انگیز بود. ارگ ریاست جمهوری همانند گذشته این حمله را محکوم کرده بود و گفته بود که حمله انتحاری گروه طالبان نشان شکست آن ها در جنگ رو در رو است. سوال این است که آیا نیروهای امنیتی افغانستان با یک ارتش مجهز و قدرتمند طرف است که می گوید دشمن در جنگ رو در رو شکست خورده است؟ این نشان ضعف حکومت نیست که یک گروه شورشی در چند قدمی ارگ ریاست جمهوری و وزارت دفاع شان حمله را سازماندهی می کند و جان بسیاری از شهروندان کشور را می گیرد؟ حمله دیروز گروه طالبان بدون شک، نشانه ای شکست و یا ضعف آن ها نیست. بلکه نشانه ای ضعف حکومت افغانستان و به خصوص وزارت امور داخله در گرفتن امنیت پایتخت کشور است.
گروه طالبان در حالی دست به حملات فجیع و کشنده می زنند که ارگ ریاست جمهوری اصرار بر گفتگو و مصالحه با این گروه را دارد. از آغاز حکومت وحدت ملی تا کنون تنها سیاست مصالحه و گفتگو با گروه طالبان مطرح بود. سقوط شهر کندز و جنگ هلمند و بغلان منجر به فشار شهروندان بر حکومت شد. در پی آن، دگرگونی اندک و ظاهری در رویکرد حکومت در قبال گروه طالبان اتفاق افتاد. قبل از این اگر حکومت افغانستان و نیروهای امنیتی حالت دفاعی داشت اکنون حالت تهاجمی به خود گرفته است. این یک دگرگونی در رویکرد حکومت در قبال گروه طالبان است. با وجود آنکه حمله بهاری حکومت افغانستان به نام شفق آغاز شده است اما، تا کنون مناطق زیادی از کشور در کنترل گروه طالبان می باشد. هلمند همانند گذشته در آتش جنگ می سوزد. بغلان یکبار دیگر تبدیل به پناهگاه گروه طالبان شده است. ولایت های جنوب مثل همیشه پرورشگاه اعضای جدید برای گروه طالبان است.
حکومت در حالی اصرار بر گفتگوی صلح دارد که هیچ تمایل در طرف مقابل برای گفتگو و مصالحه دیده نمی شود. گروه طالبان پیش شرط های را مطرح نموده است که منجر به بن بست شده است. در عین حال، آن ها حملات بهاری خود را تحت عنوان حملات عمری آغاز نموده است. این نشان می دهد که این گروه به گفتگوی صلح تمایل ندارد و نمی خواهد از مجرای گفتگو و مصالحه در چارچوب قدرت سهیم شود بلکه آن ها خواهان تشکیل دوباره امارت اسلامی از طریق جنگ و شکست حکومت افغانستان می باشد. به دیگر سخن، رویایی که گروه طالبان در سر می پروراند با رویایی مقامات کابل همخوانی ندارد. آن ها نمی خواهد در حکومت دموکراتیک سهیم شود بلکه آن ها خواهان برچیدن دامنه حکومت دموکراتیک و آوردن یک نظام اسلامی با درک و فهم بنیادگرایانه است.
مسئله اما، تنها به کابل محدود نمی شود. همان طور که در آغاز این نوشتار بیان داشتم در بسیاری از ولایات کشور جنگ ادامه دارد. ولسوالی های هلمند همچنان در دست گروه طالبان می باشد. دندغوری که چندی پیش از وجود گروه طالبان پاکسازی شده بود یکبار دیگر مورد حمله این گروه قرار گرفته است. جنگ شدید گروه طالبان در ولایت هلمند و بغلان نشان می دهد که آن ها برنامه های استراتژیک دارد. گروه طالبان درآمد زیادی از ولایت هلمند به دست می آورد. این ولایت مرکز خرید و فروش مواد مخدر است. آن ها نزدیک به 40 درصد مخارج خود را از عایدات ناشی از مواد مخدر به دست می آورد. به همین خاطر، تصاحب و کنترل هلمند و یا بخش های از آن حائز اهمیت می باشد. بغلان دروازه ورودی به شمال کشور است. گروه طالبان برای سال های متمادی نتوانسته است در شمال کشور نفوذ نماید. تصاحب بغلان و یا بخش از مناطق آن می تواند امکان نفوذ در ولایات شمال را امکان پذیر سازد. کندز نیز اهمیت استراتژیک برای گروه طالبان دارد. زیرا، این ولایت هم به کابل نزدیک است و هم فرصت نفوذ گروه طالبان را به شمال کشور فراهم می کند. به همین خاطر، این گروه به صورت شدید در کندز می جنگد. همه این موارد نشان می دهد که گروه طالبان بیش از آن که برنامه و پلانی برای گفتگو و مصالحه داشته باشد بیشتر برنامه و پلان برای جنگ دارد. آنچه دردآور است جانب مقابل گروه طالبان یعنی حکومت افغانستان است که از موضع ضعف به دنبال آوردن گروه طالبان به میز مذاکره است. نفس کارهای حکومت افغانستان در مواجه و برخورد با گروه طالبان نشانگر ضعف آن است.
در پایان این نوشتار یکبار دیگر باید متذکر شد ارگ ریاست جمهوری و وزارت امور داخله مسئول حمله دیروز است. ارگ ریاست جمهوری به خاطر برخورد تساهل گرایانه با گروه طالبان مسئول است و ورازت امور داخله به خاطر ضعف در تأمین امنیت پایتخت و شهروندان کشور مسئول است. این بار اول نیست که یک حمله خونین در پایتخت کشور اتفاق می افتد. اما هر بار، ارگ ریاست جمهوری تنها حمله گروه طالبان را محکوم نموده است. هیچ گاه حملات گروه طالبان منجر به دگرگونی در برخورد و سیاست ارگ در قبال گروه طالبان نشده است. از این جهت، می توان مسئولیت اصلی به عهده ارگ نشینان و وزارت امور داخله است.