به تعبیر دیگر تمرکز بسیاری از گروه های جهادی دشمن نزدیک و
پیرامونی است در حالی که تمرکز القاعده بر دشمن دور دست می باشد. این در مورد به
اصطلاح دولت اسلامی به دلیل ایدئولوژی آن به درستی مصداق دارد. این گروه دشمن را در
تمام پیرامون خود مشاهده می¬کند. در میان داعشی ها نیروهایی که به کشورهایشان
بازگشته اند، خارج شدگان و نه سرباز نام میگیرند. همچنین داعش کمر به نابودی خود
بسته است. هیچ کشوری متحد این گروه نیست و ایدئولوژی تکفیری ها نیز همین را نشان
می دهد. سرزمینی که در کنترل دارد اگرچه گسترده است اما عمدتا غیرمسکونی می
باشد.
شکاف میان دو گروه داعش و القاعده طی چند ماه اخیر بیشتر شده است. شماره
دسامبر 2015 دابق گزارش مفصلی از یک فرد جدا شده از القاعده ارائه می دهد که گروه
خود را فاسد و ناکارآمد می نامد و الظواهری را هم فردی منزوی و نا مناسب برای
رهبری معرفی می نماید. اما باید احتمال حسن رابطه میان آن ها را هم رصد
کنیم.
دین اجازه تفاسیر بسیاری را می دهد و حامیان داعش به لحاظ اخلاقی مشتاق
مسیری هستند که انتخاب نموده اند. غیراسلامی نامیدن دولت اسلامی هم تاثیری معکوس
دارد زیرا آن ها خود را تمسک جویان به اصول اسلامی می دانند و مدعی هستند
اقداماتشان مورد حمایت خلیفه است. آن ها قرآن می خوانند و به روایات اسلامی متوسل
می شوند. مسلمانان می توانند بگویند که بردگی اکنون مشروعیت ندارد و مصلوب کردن
در این دوره تاریخی اشتباه است. بسیاری هم دقیقا همین را میگویند. برنارد هایکل
اظهار می دارد استدلال اصولی که مخالفان داعش ارائه می دهند این است که برخی متون
و برخی آموزه های سنتی اسلام با شرایط فعلی سازگار نیست. در نزد برخی جریان های
تندرو اسلامی این می تواند اقدامی ارتداد آمیز باشد.
ایدئولوژی داعش تاثیرات
قدرتمندی بر بخش خاصی از جمعیت دارد. نویسنده اظهار می دارد موسی سرانتونیو و دیگر
سلفی هایی که در لندن با آن ها دیدار داشتم مردد بودند. هیچ سوالی نپرسیدم مگر این
که به لکنت زبان افتادند. آن ها برای من پیوسته سخن سرایی می کردند و اگر فردی
وعده های آن ها را می پذیرفت متقاعد می شدند. به نظر نویسنده غیراسلامی خواندن
داعش باعث سوق دادن آن ها به بحث هایی می شود که در نهایت پیروزی را برای آنان به
ارمغان می آورد. اگر آن ها دیوانگانی بودند که از روی روان پریشی سخن می گفتند می
توانستم پیشبینی کنم که خودشان بدست خودشان نابود می شوند اما این ها با دقت علمی
حرف می زدند که گویی در یک سمینار خوب علمی قرار داشتم. حتی از همراهی آن ها لذت
می بردم و این مرا بیش از هر چیز دیگری می ترساند. غیرمسلمانان نمی توانند به
مسلمانان بگویند که چگونه به اصول مذهبی خود عمل کنند. اما مسلمانان در درون خود
چنین بحثی را شروع کرده اند. انجم چودهری اظهار می دارد شما باید استاندارد هایی
را داشته باشید. ممکن است کسی ادعای مسلمانی کند اما هم زمان به نوشیدن مسکرات یا
سایر مسائل غیراسلامی هم بپردازد. در این صورت او مسلمان نیست. داعشی ها می دانند
که چگونه به مسلمانانی که بخش هایی از قرآن را نادیده می گیرند واکنش نشان دهند.
آن ها با سلاح تکفیر به نبرد با آنان می روند. آن ها میدانند که مسلمانان دیگری
هم هستند که هم چون آن ها قرآن می خوانند و بنا براین تهدیدی ایدئولوژیک برای داعش
هستند. البغدادی یک سلفی است. کلمه سلفی لوث شده است زیرا اوباش، سوار بر موج
سلفیگری شدهاند. اما بیشتر سلفی ها جهادی نیستند و بسیاری از آن ها به فرقه
هایی وفادار می باشند که گروه داعش را نمی پذیرند. به گفته هایکل، آن ها متعهد به
توسعه دارالاسلام بوده و حتی اجرای بردگی و قطع عضو را در مواقعی می پذیرند.
اولویت اول آن ها خلوص فردی و مناسک مذهبی است. آن ها معتقدند که هر چیزی که مانع
آن هدف شود مانند دامن زدن به جنگ یا نا آرامی هایی که منجر به اخلال در زندگی و
عبادت و تحصیل شود، ممنوع است. آن ها در میان ما زندگی می کنند. نویسنده اظهار می
دارد پاییز 2014 از مسجدی در فیلادلفیا دیدار کردم که امام آن برتون پوکیوس 28
ساله بود و نام عبدالله را برای خود برگزیده بود. این مسجد در مرز میان محله نورثرن
لیبرتیز و منطقه جدیدی قرار دارد که دارالهیپستر یا محله نو نشینان نامیده می
شود. ریش بلندش به وی اجازه می دهد بدون اینکه شناخته شود در منطقه دوم در رفت و
آمد باشد. پوکیوس (پس از تربیت کاتولیک) 15 سال پیش به اسلام گروید. او هم مانند
سرانتونیو چنین می نمایاند که آشنایی بسیاری با متون کهن دارد. وقتی با او در یک
کافی شاپ محلی دیدار کردم او یک کتاب تفسیر قرآن به عربی در دست داشت و کتاب
خودآموزی هم به زبان ژاپنی به دنبال داشت. او در حال آماده شدن برای ارائه سخنرانی
در مورد تعهدات پدر شدن برای 150 نفر یا بیشتر از مومنانی بود که برای نماز جمعه
گرد هم آمده بودند. پوکیوس می گفت که هدف اصلی او در مسجد ترغیب بندگان خداوند
برای داشتن یک زندگی حلال است. اما ظهور دولت اسلامی او را مجبور کرد تا مسائل
سیاسی را که دور از ذهن سلفیها است، مدنظر بگیرد. وی اظهار داشت بیشتر آن چیزی که
داعشی ها در مورد نحوه نماز خواندن و لباس پوشیدن می گویند همان چیزی است که من
در مسجدم میگویم. اما وقتی آن ها به تحولات اجتماعی می رسند همچون چگوارا به نظر
میرسند. وقتی بغدادی ظاهر شد، پوکیوس راه خود را جدا کرد. پوکیوس خاطر نشان ساخت
عصر پیامبر، عصر درگیری های بزرگ بود. بغدادی می دانست که بدترین شرایط ممکن برای
همگان هرج و مرج به ویژه در درون امت است. به همین ترتیب، پوکیوس ادامه داد نگرش
درست برای سلفی ها، کاشت بذر فرقه بندی و جناح بندی و مرتد نامیدن برخی مسلمان
نیست.