ائتلاف روبهگسترش طالبان و شبکه حقانی، نهتنها در حال شکلدهی
دوباره به دینامیکهای قدرت منطقهای است؛ بلکه احتمالاً میتواند مسیر جنگ جاری در
افغانستان را نیز تغییر دهد. تابستان گذشته بود که سراجالدین حقانی، رهبر شبکه
حقانی که در جنوب شرقی افغانستان پایگاه دارد، بهعنوان جانشین رهبر طالبان معرفی
شد. این تصمیم که دو گروه به طور سنتی مستقل را به یکدیگر نزدیک میکرد، در ابتدا
صرفاً اقدامی نمادین قلمداد میشد؛ اما امروز ناظران بر این باورند که دو گروه بیش
از هر زمان دیگری در حال ادغام فعالانه با یکدیگر بوده و این همکاریهای تصاعدی
قادر خواهد بود دینامیکهای جنگ خونین افغانستان را به طرز بنیادینی متحول کند؛
ادعایی که البته باید در چارچوب تلاشهای ناکام جهانی برای امضای معاهده صلح بین
دولت افغانستان و گروه طالبان ارزیابی شود. اوایل سال ۲۰۱۶ بود که گروه هماهنگی
چهارجانبه متشکل از نمایندگان دولتهای ایالات متحده، چین، پاکستان و افغانستان
تلاشهای خود را برای کشاندن طالبان به پای میز مذاکرات و به تبع آن، امضای یک
توافقنامه صلح رسمی با کابل آغاز کرد. در بحبوحه همین تلاشها بود که دولت
افغانستان روزبهروز ضعیفتر شد و زیر بار ناکارآمدی، فساد و تفرقههای قومی، کمر
خم کرد. نارضایتی روبهرشد مردمی نیز که افزایش میزان مهاجرت جوانان افغان از
نشانههای آن است، با تضعیف جایگاه کابل بهعنوان یک بازیگر معتمد در عرصه ملی و
بینالمللی، طالبان را تقویت کرده است؛ درعینحال، طالبان نیز باوجود تمامی
توانمندیهایش، به تنهایی قادر به تحکیم قدرت خود در سرتاسر کشور نیست؛ چنانکه
برای تحقق این امر، نیازمند حمایت شمار زیادی از قبیلهها و طایفههای مستقل و
خودمختار است. بههمیندلیل است که ملا منصور، رهبر طالبان که اکنون کشته شده است،
سیاست یکپارچهسازی و درهمآمیزی نیروهای تحت امر خود و گروههای محلی و منطقهای،
ازجمله شبکه حقانی را در دستورکار قرار داده بود. از سوی دیگر، گروه حقانی هم از
لحاظ نظامی بهشدت قدرتمند بوده و توانسته نیروهای مسلح خود را از اواخر دهه ۱۹۷۰
میلادی تاکنون، بدون تغییر محسوسی در سنتها و ساختار فرماندهی حفظ کند. گذشته از
مهارتهای نظامی، نیروهای حقانی همچنین از یک زیرساخت اداری-اجرائی کارآمد و موازی
در جنوب شرقی افغانستان برخوردارند که بهطور مثال نظامی، قضائی، مراکز کاریابی و
ادارات مالیاتی را شامل میشود. همین کارایی نظامی و اجرائی شبکه حقانی به
تواناییهای طالبان افزوده و آنان را در رویارویی با کابل، در یک جایگاه جدید قدرت
مینشاند.
دراینمیان، شکی نیست که شبکه حقانی همچنان از روابط بسیار نزدیکی با
سازمان اطلاعات نظامی پاکستان (آیاسآی) برخوردار است. این روابط که در جریان حمله
نظامی شوروی به افغانستان در دهه ۱۹۸۰ میلادی شکل گرفته، بدون هیچگونه تزلزلی
ادامه داشته و اغلب این امکان را برای پاکستان فراهم میکند تا از این شبکه برای
پیشبرد منافع خود در افغانستان بهره ببرد. اسلامآباد به هیچ عنوان نمیخواهد تا
شاهد نفوذ و سلطه هندوستان بر منطقه باشد و در نتیجه بیشتر از هر بازیگر منطقهای
دیگری تلاش کرده تا طالبان، شبکه حقانی و دیگر گروههای پشتو را بهعنوان یک رقیب
جدی برای دولت مرکزی افغانستان حفظ کند. عزم اسلامآباد برای تقویت هرچه بیشتر نقش
گروه حقانی که برخلاف طالبان، بهطور رسمی از سوی ایالات متحده بهعنوان یک گروه
تروریستی شناخته شده، بیشازپیش واشنگتن را برای گفتوگو با طالبان و دستیابی به یک
معاهده همهجانبه صلح به دردسر انداخته است. آنطور که پیداست، چنین تحولاتی با نظر
به جایگیری بازیگران محلی و منطقهای در صحنه زورآزمایی احتمالی دولت کابل و رقبای
قبیلهای آن، میتواند آینده افغانستان را آبستن جنگ و خشونت بیشتری کند.