طی چند سال گذشته حذف رهبران جریانها و حرکتهای انقلابی در دستور کار حکام مرتجع عربی و اربابان آنها قرار گرفته است که با شهادت آیتالله نمر جرقه اولین هتاکی بر ضد علمای شیعی زده شد. آیتالله نمر بهعنوان سمبل مبارزه با استکبار و ارتجاع توانست موجی از آگاهیبخشی را در بین مردم مناطق شیعهنشین عربستان بهوجود آورد که این موج میتواند در آینده، تحولات موجود در منطقه را نیز تحت تأثیر قرار دهد. طی چند ماهه گذشته بود که دولت نیجریه به شیخ زکزاکی عالم مجاهد نیجریه حمله کرد و اکنون پس از گذشت چند ماه از هتک حرمت ایشان، وضعیت جسمانی وی در حالت وخیمی قرار دارد. همچنین در بحرین امروزه شیخ عیسی قاسم که متولد بحرین است از سوی حکومت مستبد بحرین سلب تابعیت شده و رژیم کنونی بحرین درصدد محاکمه وی است که تاکنون با مقاومت مردم این عمل امکانپذیر نشده است.
در رابطه با برنامههای ارتجاع و استکبار برای حذف علمای اسلام ذکر چند نکته ضروری است که در تحلیل پیش رو به این موارد پرداخته میشود:
1) در وهله اول برنامه اصلی آمریکا و همپیمانان منطقهایاش، حذف رهبران دینی و مخصوصاً شیعی در منطقه است. ارتجاع بهخوبی به این امر پی برده است که با حذف رهبران اسلامی و شیعی میتواند از یکسو بقای حکومتهای خود را تضمین کنند و از سوی دیگر جلوی حرکتهای خودجوش مردمی را بگیرد.
2) حذف رهبران اسلامی براساس سناریویی گامبهگام توسط حکام مرتجع عربی چیده شده بود. در مرحله اول حذف آیتالله نمر از صحنه بود که آل سعود با اعدام ایشان گام اول را برداشت و در مرحله دوم بهدنبال حذف سایر رهبران دینی منطقه همچون شیخ زکزاکی و شیخ عیسی قاسم بودند که با موضعگیری بهموقع رهبر معظم انقلاب، بیانیه حماسی سرلشکر سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه و مقاومت مردم کشورهای نیجریه و بحرین این سناریو در همان مرحله اول متوقف گردید.
3) هدف اصلی از حذف رهبران دینی و شیعی در کشورهای عربی، جلوگیری از نفوذ جمهوری اسلامی است. کشورهای عربی این علما را نماینده جمهوری اسلامی در کشورهای خود دانسته و وجود این علما را زنگ خطری برای موجودیت پوشالی خود میدانند، بنابراین حکام مرتجع عربی با این تصور که با حذف رهبران دینی از نفوذ جمهوری اسلامی ایران جلوگیری میکنند، درصدد حذف رهبران دینی در کشورهای خود برآمدهاند.
4) استکبار و ارتجاع براساس برنامهای از پیش تعیینشده درصدد گسترش جنگ بین شیعه و سنی هستند. حذف رهبران شیعی و درگیری بینتمدنی هدف اصلی استکبار است. استکبار در تلاش برای هرج و مرج نشان دادن امت اسلامی و درگیری بین قومیتها و اقلیتها است و تنها راهی را که میتواند امنیت منافع خود و رژیم صهیونیستی را در منطقه تضمین کند، بهوجود آوردن درگیری براساس مذاهب اسلامی است.
نتیجهگیری
استکبار و ارتجاع عربی باید به این نکته توجه کنند که شهادت علمای اسلام و حذف آنان از صحنه سیاسی نهتنها امنیت حکومت آنها را تضمین نمیکند، بلکه روزبهروز پایههای حکومت آنها را لرزانتر و سستتر میکند. از سوی دیگر خون علمای اسلام چنین نیست که در گذر زمان به فراموشی سپرده شود، بلکه مایه حیاتی است برای سربرآوردن شقایقهای سرخی که در اقصی نقاط سرزمینهای اسلامی، عاشقانه به جنگ دونصفتان میروند.
سیاست تهدید و تزویر؛
راهکار جدید اتحادیه عرب
نشست وزرای خارجه اتحادیه عرب از روز شنبه دوم مرداد با برگزاری کنفرانس سران کشورهای عربی در «نواکشوت» در موریتانی آغاز بهکار کرد. وزیران خارجه اتحادیه عرب در بیانیه پایانی، مداخلات ایران در منطقه را محکوم کرده از تهران خواستند که اظهارات خصمانه خود را علیه کشورهای عربی متوقف کند!
اتحادیه عرب در شرایطی این اتهامات واهی را متوجه ایران میکند که تعدادی از اعضای این اتحادیه با حمایت از تروریستهای تکفیری، بحرانهای فراگیری را در منطقه بهوجود آوردهاند و دولت عربستان نزدیک یکسال و نیم است که مردم مظلوم یمن را بمباران میکند.
بندهای مهم بیانیه پایانی
1) رهبران عرب در این بیانیه بر محوریت مسأله فلسطین، حمایت از پایداری مردم فلسطین در برابر تجاوزات اسرائیل و افزایش تلاشها برای حل فراگیر و دائم مسأله فلسطین براساس طرح صلح عربی و قوانین بینالمللی تأکید میکنند. همچنین سران اتحادیه عرب در بیانیه نواکشوت از طرح فرانسه برای برگزاری نشست بینالمللی صلح قبل از پایان سال جاری میلادی استقبال میکنند.
2) ادامه حمایت از عبدربه منصور هادی رئیسجمهور مستعفی یمن و برگزاری مذاکرات براساس طرح شورای همکاری خلیج فارس و نتایج مذاکرات ملی محورهای نشست سران در کویت است. در این بیانیه همچنین اقدامات انصارالله در مذاکرات کویت محکوم شده است.
3) همچنین طبق این بیانیه تلاشهای صورتگرفته در راستای فراهم کردن شرایط برای شروع مجدد مذاکرات صلح سوریه مورد استقبال قرار خواهد گرفت و از دبیرکل این اتحادیه درخواست خواهد شد که به تماسهای خود با دبیرکل سازمان ملل و استفان دی میستورا نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه و دیگر طرفها برای از سرگیری مذاکرات صلح ادامه دهد.
4) رهبران عرب در بند مربوط به «مداخلات» ایران در امور کشورهای عربی تأکید دارند که روابط همکاری میان این کشورها و ایران باید براساس «حسن همجواری» و «امتناع از زور و تهدید باشد».
اما ذکر چند نکته پیرامون بندهای این بیانیه ضروری به نظر میرسد:
1) در رابطه با مسأله فلسطین، رویکرد اتحادیه عرب همچنان تأکید بر طرح صلح عربی است که از طرف عربستان در سال 2002م ارائه شد. طرح صلح عربی که در سال 2002 م مطرح شد، خواستار تشکیل دو کشور بر اساس عقبنشینی اسرائیل به خطوط آتشبس سال 1967 و قرار گرفتن بیتالمقدس شرقی بهعنوان پایتخت فلسطین بهازای برقراری روابط عادی در چارچوب صلح جامع با اسرائیل و به رسمیت شناخته شدن آن توسط اعراب است، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که کشورهای عربی با مطرح کردن طرح صلح عربی بهدنبال عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی هستند و این امر نیز در روزهای اخیر و دیدار هیئت سعودی با مقامات صهیونیستی در تلآویو اتفاق افتاد.
در مورد طرح صلح فرانسه که اتحادیه عرب به آن ارجاع کرده است، باید گفت که این طرح شامل بندهای زیر است:
ــ برگزاری کنفرانسی بینالمللی؛
ــ آغاز مذاکره مستقیم بین تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی؛
ــ تعیین جدول زمانبندی دوساله که طی آن به اشغالگری بهطورکامل پایان داده شود؛
ــ بازگشت به مرزهای سال 1967؛
ــ تعیین قدس بهعنوان پایتخت مشترک فلسطینیان و رژیم صهیونیستی؛
ــ مبادله زمین بین زمینهای فلسطینیان در سرزمینهای 1948 و زمین شهرکهای صهیونیستی.
اما طرح فوق در نهان به این امر اشاره کرده که طرف فلسطینی (تشکیلات خودگردان) باید در وهله اول موجودیت رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسد و سپس وارد مذاکرات صلح با این رژیم شود.
2) در مورد یمن، اتحادیه عرب همچنان بر همان طرح شورای همکاری در سال 2011 تأکید کرده است، یعنی بازگشت منصور عبدربه به ریاست جمهوری که منافی منافع ملت یمن است. اولاً چنین رویکردی مداخله در امور داخلی یک کشور است و ثانیاً خود بیانیه به این نکته نیز اذعان کرده که منصور هادی رییس جمهور مستعفی یمن است و کسی وی را اخراج یا عزل نکرده، بلکه وی از ریاست جمهوری استعفا داده است. ثالثاً اقداماتی را که منصور هادی علیه ملت یمن با همکاری آل سعود انجام داده است ناقض حقوق بشر است.
3) شاید آنچه بیش از همه در این بیانیه نمود دارد، موضع نرمتر اتحادیه عرب نسبت به قضیه سوریه است. اگر به گذشته نگاه کنیم اکثر مواضع کشورهای عربی مبنی بر حذف بشار اسد از قدرت بود، اما در این بیانیه بر روند مذاکرات سیاسی تأکید شده است که این چرخش در مواضع اتحادیه عرب نشان از قدرت مقاومت و سوریه در برابر بحران 6ساله این کشور دارد.
4) در بیانیه پایانی همچنان به مداخلات ایران در منطقه نیز تأکید شده است. همچنان که در بیانیههای گذشته به مداخله ایران اشاره شده بود، در بیانیه مزبور نیز به این نکته اشاره دارد. در بحث چرایی این امر باید گفت که سیاست کشورهای عربی متأسفانه همچنان مبتنی بر ایرانهراسی و شیعههراسی است که همین امر بحرانهای منطقهای را تبدیل به جنگهای مذهبی کرده است.
البته ذکر این نکته نیز ضروری است که بندهای ضدایرانی این بیانیه با فشار عربستان صورت گرفته است.
نتیجهگیری
کشورهای عربی بهجای اینکه بهدنبال تشدید تنش در سطح منطقهای باشند، بهتر است با اتحاد با جمهوری اسلامی و سایر کشورهای عربی متحد مقاومت، جبههای واحد علیه رژیم صهیونیستی تشکیل دهند و اقدامات این رژیم را محکوم کنند.
همچنین به این نکته نیز باید توجه کرد که حوادث موجود در منطقه بر اثر سیاستهای اشتباه و نابخردانه بعضی از حکام عرب است و صدور چنین بیانیههایی میتواند مسایل موجود در منطقه را نیز تحت تأثیر قرار دهد.
عادیشدن روابط عربستان با رژیم صهیونیستی
مناسبات دیپلماتیک عربستان و رژیم صهیونیستی طی چند سال گذشته شاهد تحولات تازهای بوده است. این روابط دیگر مانند سالهای پیشین پنهانی نیست و بهتدریج بهسمت آشکار شدن پیش میرود. در اینراستا، مقامهای سیاسی و امنیتی عربستان و رژیم صهیونیستی برای بحث درباره پروندههای مهم منطقهای و بهویژه موضوع ایران، با یکدیگر دیدارهای متعددی داشتهاند.
انور عشقی (ژنرال بازنشسته ارتش عربستان) در رأس هیئتی راهی سرزمینهای اشغالی شد. روزنامه رأی الیوم در مطلبی نوشت: ریاض به سیاست ارتقای روابط با تلآویو و حرکت در مسیر تبدیل آن به ائتلاف ادامه میدهد. این امر بعد از تلاقی منافع آنها در سطح مواضع و گزینههای موجود در قبال چند پرونده در منطقه انجام میگیرد. در سایه این وضعیت، سفر هیئت بلندپایه سعودی متشکل از شخصیتهای دانشگاهی و بازرگانان بهریاست انور عشقی ژنرال بازنشسته دستگاه اطلاعاتی عربستان صورت گرفت. انور عشقی فردی است که برای نزدیک کردن روابط عربستان و اسرائیل و پیشبرد تدریجی آن تلاش میکند.
«ترزا اسپنتسروا» در مقالهای که در روزنامه «لیتیرارنی نوفینی» منتشر شد، نوشت: «گامهایی که اسرائیل همگام با محور سعودی علیه پرونده هستهای ایران برداشته است به ائتلاف واقعی منجر شده است». ترزا نوشت: «اسرائیل از حمله نظامی عربستان علیه یمن و همچنین از گروههای مسلح تندرو در سوریه حمایت میکند، چنانچه عربستان چنین سیاستهایی را اجرا میکند».
عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی بارها در زبان مقامات سعودی آمده است. برای نمونه ترکی الفیصل، رییس پیشین دستگاه اطلاعاتی عربستان درباره رژیم صهیونیستی سخنان زیادی بر زبان آورده است، بهطوریکه این سخنان سبب شده او مرد شماره یک عادیسازی روابط میان عربستان و رژیم صهیونیستی لقب گیرد. فیصل صاحب این گفته مشهور است که "ما دوست نداریم اسرائیل در منطقه منزوی باشد"! وی همچنین مدعی شده است که با خِرد عربی و ثروت یهودی میتوان گامی عالی در حوزههای مختلف علمی و فنآوری برداشت!
رسانههای رژیم صهیونیستی طی سالهای پیش آشکارا اعلام میکردند نشستهای امنیتی میان عربستان و رژیم صهیونیستی با مدیریت بندر بن سلطان برگزار میشود. این نشستها در سواحل دریای سرخ و شهر ایلات برگزار میشد. در این میان، بندر بن سلطان بر تشکیل یک نیروی سنیمذهب توجه ویژهای داشت. او از مهندسان فتنه میان شیعه و سنی است و تردیدی نیست که گروههای تروریستی تکفیری از دستاوردهای همکاری پشتپرده این شاهزاده سعودی با صهیونیستها است.
از این منظر رژیم صهیونیستی همپیمانی بهتر از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و در صدر آنها عربستان سعودی، پیدا نکرد. اختلافات این کشورها با ایران و موضع مشترک آنها در باره بحران سوریه، نقطه مشترک توافق میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس است.
بیتردید بزرگترین قربانی نزدیکی عربستان و رژیم صهیونیستی، آرمان فلسطین است. البته مخالفت سعودیها با مقاومت و جانبداری از رژیم صهیونیستی در مقاطعی همچون جنگ 33 روزه و 22 و 50 روزه معلوم شده بود؛ اما در شرایط فعلی، نظام سعودی تلاشهای خود را با هماهنگی و همکاری رژیم صهیونیستی برای به حاشیه بردن مسأله فلسطین افزایش داده است.
از بین بردن آرمان فلسطین رویکرد اصلی محور عربی - عبری است. فراموش کردن آرمان فلسطین اکنون در پی بحرانهای منطقهای و تشدید درگیریها در منطقه، اولویت اصلی محور مزبور است.
بنابراین در نگاه محور سازشکار، ایران و حزبالله و در مجموع محور مقاومت، خطری هستند که هم منافع عربستان و هم موجودیت رژیم صهیونیستی را تهدید میکنند. بهعبارتی رهبران عربستان تصور میکنند، عادیسازی روابط و همکاری با رژیم صهیونیستی یک سد امنیتی برای آنها در برابر آنچه خطر ایران خوانده شده، ایجاد خواهد کرد؛ در حالیکه این تصور اشتباهی است، چون این رژیم صهیونیستی است که با سیاستهای توسعهطلبانه خود برای آنها خطر واقعی باقی خواهد ماند.
حکام جوان و بیتجربه سعودی قطبنمای تحولات منطقه را بهسمت رژیم صهیونیستی چرخاندهاند، در حالیکه از نگاه جمهوری اسلامی ایران، رژیم صهیونیستی یک رژیم جعلی و پوشالی است که مدت زیادی از عمر آن باقی نمانده است. آنچه پایدار است، مسلمانان و منافع راهبردی آنان است، در حالی که سعودیها از این واقعیت آشکار غفلت کرده و دل به دشمنان تاریخی مسلمانان سپردهاند.